اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَفی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً

خدمات وبلاگ نویسان جوان

سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مگو آنچه نمى‏دانى ، بلکه مگو هر چه مى‏دانى چه خدا بر اندامهاى تو چیزهایى واجب کرد و روز رستاخیز بدان اندامها بر تو حجت خواهد آورد . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :6
بازدید دیروز :4
کل بازدید :36207
تعداد کل یاداشته ها : 15
103/2/10
8:57 ص




مشخصات مدیروبلاگ
 
ایمان شرفی[151]
وبلاگ اطلاعات عمومی

خبر مایه
پیوند دوستان
 
سکوت ابدی آوای قلبها... سفیر دوستی .: شهر عشق :. طریق یار منطقه آزاد ابـــــــــــــــــــــــــــــــــــــرار رازهای موفقیت زندگی قافیه باران Dark Future بنفشه ی صحرا کلبه تنهایی جیغ بنفش در ساعت 25 مکاشفه مسیح تنهاترین عاشق سکوت فریاد من است مثلث یک ضلعی کیمیا آقا رضا بندر میوزیک یه دخترشاد عاشق دربدر نبض شاه تور عدالت جویان نسل بیدار صل الله علی الباکین علی الحسین Sense Of Tune هستی مامان خورجین عشق *ایستگـــــــــــــــــــــــــــاه انـــــــــــــــــــــرژی* اس ام اس خنده دار . اس ام اس روز روان شناسی کودک عشقی من + تو = ما آهنگهای بروز دنیا بی تو 2 صدفم چشم به راهتم برگرد هزاره رنگین کمان ایستگاه دلتنگی دهاتی دکتر علی حاجی ستوده زیباترین خنده در غروب یک روز پاییزی zohoor تکیه گاه من فریاد بی صدا بمب خنده تنها زنبورعسل عاشقانه *مهشید* مطالب متفرقه nafas جست وجوگر همنواز داستان های زیبا وخواندنی میترایسم بهترین اسلحه:عشق دیار غم سلام بر مردان بی ادعا عشق اسمانی ... انتظار اجتماعی جزیره صداها تنها ترین لحظه های دلتنگی... خاطرات من میترا سمیرا ASHEGHANE گالری هنری نی نی مجتبی شادی(زمزمه های دلتنگی) افسوس که روزگار بر خلاف ارزوهایم گذشت افسوس...... آوای عشق همه نمک بریزیم! صدای سخن عشق * امام مبین *
عناوین یادداشتهای وبلاگ
صفحه ی اول: عناوین یادداشتها[15]

رمز گشایی از معروف ترین شعبده باز کریس آنجل:

کریس آنجل شعبده‌باز قابلی است. اصلا شکی در این نیست. همین که جایی مانند انجمن شعبده‌بازان جهانی استاد شعبده‌های روز آمریکایی را به‌عنوان مرد سالشان انتخاب کرده و اسمش  را جزو شش شعبده‌باز تاثیرگذار 25 سال گذشته‌می‌آورد یعنی اینکه مرد جوان خیلی بیشتر از باور همه کارش را بلد است و می‌داند که چطور ذهن و حواس بیننده را با خودش همراه کند.

همه مهارت تردست جوان همین است: اینکه جوری نمایش‌اش را اجرا کند که  بیننده ذره‌ای به دیده‌هایش شک نکند و خیال برش دارد که هر چه هست و نیست یک ماجرای واقعی است و آن کسی هم که دارد روبه‌رویش ژانگولر می‌زند نه یک تردست ماهر بلکه آخر همه کمالات و معنویات روحی و این‌جور چیزهاست. خواب خوش بیننده‌های مبهوت کریس آنجل زمانی از بین می‌رود که بفهمند همه کارهای او فقط یک شعبده است. تر دستی مردی که مهارتش خیره‌کننده است و باورنکردنی!

بلند شدن از روی زمین
می‌‌گویند در هندوستان مرتاض‌هایی هستند که روزهای متوالی می‌توانند بدون تکیه‌‌گاه یا به پشتوانه عصای ساده چهار زانو در هوا معلق بمانند و بدون اینکه لب به آب و غذا بزنند مدت‌ها همان بالاها سر کنند. این کار هم، دیگر پیچیدگی‌هایش را از دست داده. دیوید بلین و کریس آنجل دو شعبده‌باز مشهوری هستند که بدون ریاضت مرتاض‌های هندی می‌توانند به ادعای خودشان هروقت که خواستند از زمین بلند شوند و بر جاذبه زمین غلبه کنند.

کریس آنجل حتی دیگر به چند سانتی‌متر بلند شدن از روی زمین هم رضایت نمی‌دهد و هرازگاهی در فاصله بین دو تا آسمان‌خراش بلندبالا نوک دماغش را راست می‌گیرد و جلو می‌رود بدون اینکه یک لحظه نگران خالی شدن زیر پایش باشد. یکی از مشهورترین کلیپ‌های او همین است. یکی دیگرش هم ماجرای پرواز او برفراز زمین گلف است که تا چشم کار می‌کند خالی از جنبنده است و فقط آقای شعبده‌باز است و دست‌هایی که مانند دو بال از هم باز کرده و هر لحظه بیشتر و بیشتر به آسمان می‌رود!

رازگشایی :
با روشی که کریس آنجل و دیوید بلین آمریکایی کشف کرده‌اند دیگر هر کسی می‌تواند برای خودش یک مرتاض هندی باشد. فقط کافی است کمی تمرین کرده باشد و از  آمادگی جسمی خوبی هم برخوردار باشد. برای بلند شدن از روی زمین کارهای زیادی می‌شود انجام داد. جایی که ارتفاع زیاد است و دور و بر شعبده‌باز هم فقط فیلم‌بردار است و یک سری آدم از گروه خودش، کافی است فقط دنبال یک جرثقیل بزرگ بود و نوارهای نایلونی بسیار ظریف اما قوی که از هر طرف شعبده‌باز را گرفته‌اند و نمی‌گذارند پایین بیفتد. نوارهایی که آنجل در حقه راه رفتن بین دو ساختمان به کار گرفته بود آن قدر تابلو بود که تماشاچی‌های روی زمین به راحتی می‌توانستند آن را ببینند، مخصوصا زمانی که دم غروب شد و نورافکن‌ها روشن شدند. نوارهای نایلونی فقط زمانی کاملا ناپدید هستند که از پشت دوربین‌های فیلم‌برداری به آنها خیره شده باشید. در ماجرای به هوا رفتن آقای شعبده‌باز در زمین گلف هم داستان همین است.

یک جرثقیل معمولی و رشته‌های نایلونی که شعبده‌باز را به آسمان می‌کشند. سختی‌اش اینجاست که فقط بدن باید آمادگی خوبی داشته باشد تا با آن همه نخ و ریسمان آویزان بماند. آنجایی هم که شعبده‌باز در سالن است و جلوی چشم هزار تا تماشاچی مات و مبهوت، کار فقط با یک آهن‌ربای قوی انجام می‌شود و ماشین بالابری که پرده نمایش آهن‌ربای چسبیده به تن شعبده‌باز را بالا و پایین می‌برد! زمان‌هایی هم که آنجل تا نیم متری از زمین بلند می‌شود داستان دیگری در جریان است. اینجا فقط تجهیزات خاص به کمک شعبده‌باز می‌آید.

یک شلوار سبک و ساده که از پشت پا یک شکاف مخفی دارد و کفشی سبک‌تر که به راحتی به شلوار بچسبد. اگر هم کفش پایش نباشد که چه بهتر. معمولا در این جور صحنه‌ها حتما یک میز، چهار پایه یا صندلی کوتاه هم هست. شعبده‌باز اول یک پایش را پشت آن یکی قایم می‌کند و بعد در یک لحظه آن را روی صندلی یا چهارپایه پشت‌اش می‌گذارد و خودش را می‌کشد بالا. این وسط فقط شعبده‌باز باید یک ورزشکار حسابی باشد تا بتواند چنین کاری را انجام دهد. دقت کرده‌اید که بلین و آنجل هیکل‌های ردیفی هم دارند!

کریس آنجل

در محلی که شعبده‌باز برای پرواز انتخاب می‌کند همیشه باید دنبال پله یا چهارپایه‌ای باشید

کریس آنجل

شلوار شعبده‌باز جوری است که او راحت می‌تواند پایش را از آن درآورد در حالی که کفشش هنوز به آن چسبیده است

راه رفتن روی آب:
راه رفتن روی آب همیشه برای مردم دنیا کار پیچیده‌ای بوده تا جایی که اگر کسی می‌توانست چنین کاری بکند و با وزن چند ده کیلویی‌اش روی آب راه برود – بدون اینکه آب از آب هم تکان بخورد-  انگار کاری کرده بود در حد و اندازه معجزه. اما اینکه کسی در قرن بیست و یکم، آن هم با آن سر و شکل امروزش، بخواهد پابرهنه روی آب قدم بردارد جای حرف زیادی دارد.

آنجل با ترفند راه رفتن روی آب خیلی از مردم عامه جهان را که عشق ژانگولر زدن دارند با خودش همراه کرد. گل سر سبد برنامه‌های اول مجموعه «مایندفریک» هم همین راه رفتن روی آب بود؛ کلیپی که در آن نشان می‌داد مرد جوان در حالی روی آب به آرامی قدم برمی‌دارد که یک عالم آدم بالغ و عاقل دور و برش در استخر دارند بی خیال شنا می‌کنند.

رازگشایی:
قاعده بازی آبکی کریس آنجل خیلی زودتر از آنچه که انتظار می‌رفت فاش شد. کلیپ و عکس‌های زیادی که خبر از حقه ساده تردست جوان می‌داد و اینکه او به چه راحتی و فقط با کمک گرفتن از دو، سه لایه شیشه و یک فیلم‌بردار وفادار و چند نفری که همیشه از سیاهی لشکرهای او به حساب می‌آیند از خجالت هر چه شعبده‌باز و تردست دنیاست درآمده و برای مدت زیادی عالم و آدم را سر کار گذاشته بود. ماجرا ساده‌تر از این حرف‌هاست.

یک میز شیشه‌ای بسیار ظریف که البته از نمونه‌های دیگر محکم‌تر و سخت‌تر است و می‌تواند وزن 80 کیلویی آقای شعبده‌باز را تحمل کند  جوری در استخر قرار گرفته که با زاویه‌ای که فیلم‌بردار از آنجل نمایش می‌دهد به هیچ صورتی دیده نمی‌شود و آن قدر هم ظریف است که حتی در نمای بسته‌ای که از کف پای آنجل هم گرفته شده هیچ اثری از پیچ و تاب‌های جنس شیشه‌ای میز نیست!

کریس آنجل برای واقعی‌تر شدن ماجرا کارهای دیگری هم کرده؛ اینکه بعضی از قسمت‌های میز را باز نگه داشته تا هرازگاهی آنهایی که داشتند زیرآبی می‌رفتند سری بیرون بیاورند، نفسی بکشند، تشویقی کنند و دوباره به آب تنی‌شان ادامه بدهند!

کریس آنجل

شعبده‌باز روی لایه‌ای از شیشه ظریف و محکم راه می‌رود.در حالی که همه تصور می‌کردند روی آب پا می‌گذارد

کریس آنجل

میز شیشه‌ای آنقدر ظریف ساخته شده که به‌راحتی قابل دیدن نیست.


رد شدن نخ از گردن:
کریس آنجل کارهای زیادی کرده است. از نصف کردن آدمیزاد وسط خیابان گرفته تا درآوردن پروانه از دل و روده خودش. همه‌اش را هم در چشم‌زدنی انجام داده بدون اینکه کسی لحظه‌ای بخواهد به حقیقت کارهای شعبده‌باز شک کند. کلیپ‌های هر کدام از این تردستی‌ها هم در اینترنت زیاد است.

این وسط رد کردن نخ از وسط گردن بدون اینکه ذره‌ای خون روی زمین بریزد از آن کارهایی بود که مو به تن همه سیخ کرد و خیلی‌ها همان‌جا به اوج کار شعبده‌باز پی بردند. در یکی از از کلیپ‌های مایندفریک، کریس آنجل رو به دوربین بدون اینکه بخواهد کار اضافه‌ای کند نخی را روی گردنش می‌کشد و آن قدر این کار را ادامه می‌دهد که نخ کم‌کم توی گلویش فرو می‌رود و دیگر دیده نمی‌شود. فقط دو سر نخ باقی می‌ماند و تلاش بیشتر شعبده‌باز برای در آوردن دوباره نخ از بیخ گلویش!

رازگشایی:
حقه است! آن هم به روشی که حل آن برای من و شمای بی‌‌خبر از همه جا کمی سخت است. البته اگر کمی با فوت‌و‌فن‌های شعبده‌بازی آشنا باشید متوجه می‌شوید!

شعبده‌باز قبل از انجام تردستی‌اش ماده‌ای خاص به گردنش مالیده که بعد از هر بار تکان نخ ضخیم‌تر شده و مانند خمیر و به رنگ بدن او نخ را به درون خودش راه می‌دهد بدون اینکه از پوست گردن جدا شود. اینجاست که تماشاچی فکر می‌کند خمیری که روی گردن شعبده‌باز است همان پوست برآمده اوست که با تکان‌های نخ دارد متورم می‌شود!

کریس آنجل

یک نخ پلاستیکی تنها وسیله‌ایست که شعبده‌باز با آن کارش را شروع کرد

کریس آنجل

خمیر پلاستیکی در مدت کوتاهی کاملا به رنگ پوست شعبده‌باز در‌می‌آید

کریس آنجل

ماده‌ای که آنجل برای فرو کردن نخ در گردنش استفاده می‌کند

فقط یک وسیله خاص شعبده‌بازها است
رد شدن غلتک از روی بدن:

حتی کسی مانند کریس آنجل معروف هم با آن دک و پزش یک جاهایی برای اینکه حواس مردم کوچه و بازار ینگه دنیا را سمت خودش جلب کند به وسط خیابان می‌آید و با آن قد و قامت نه چندان پهلوانی‌اش خودش را به زیر یک غلتک چند صد تنی می‌اندازد. این اجرا یکی از پربیننده‌ترین کلیپ‌های آقای شعبده‌باز بود که یک روز تابستانی در نیویورک اجرا شد. برای کریس آنجل پارچه‌ای بزرگ روی زمین پهن کردند و رویش هم یک عالم خرده شیشه ریختند. غلطک را هم کمی عقب‌تر گذاشته بودند. کریس به وسط میدان آمد. روی پارچه دراز کشید و شکمش را به روی شیشه‌ها گذاشت.

بدون اینکه حتی یک قطره خون از بدنش بریزد. بعد هم غلتک آسفالت کاری راه افتاد و از روی انگشت‌های پای شعبده‌باز رد شد و تا کمر او جلو آمد. آه و ناله شعبده‌باز بود که بلند شد. مردم هم بدتر! بعد هم غلتک کنار می‌رود و کریس جوان خودش را از زیر آن بیرون می‌کشد. شعبده‌باز زنده است بدون اینکه حتی خراشی برداشته باشد!
رازگشایی:
کریس آنجل بیشتر از اینکه شعبده‌باز خوبی باشد داستان رد شدن غلتک از بدن شعبده‌باز هم یکی از آن ماجراهایی است که او به خوبی از پس آن برآمد. اولا که شیشه‌ها واقعی نبودند و از جنس همان شیشه‌هایی بودند که این روزها در تهیه فیلم‌های سینمایی و صحنه‌های اکشن آنها زیاد به کار گرفته می‌شود. آنجایی که بطری شیشه‌ای توی سر دشمن می‌شکند یا طرف از بالای یک برج چند طبقه با یک عالم شیشه خرده شکسته به پایین می‌آید.

این جور شیشه‌ها ساختگی هستند و هیچ آسیبی به بدن نمی‌زنند. اما اصل ماجرای غلتک اینجاست که قبل از اجرای شعبده‌باز‌ دار و دسته او به محلی که آنجل قرار بود در آن اجرا داشته باشد رفتند و مساحتی به اندازه بدن او را کندند. جایش را هم با یک اسفنج نرم و انعطاف‌پذیر پر کردند و رویش را هم پارچه کشیدند و خرده شیشه ریختند. با رد شدن غلطک از روی پاهای شعبده‌باز بدن او به پایین می‌رفت و هیچ آسیبی نمی‌دید!

کریس آنجل

غلتک آسفالت‌کاری در حالی از روی تن شعبده‌باز رد شد که زیر بدن او پر از خرده‌شیشه بود

کریس آنجل

یک نوار اسفنجی پهن زیر بدن شعبده‌باز قرار می‌گیرد تا بافشار غلتک آسیبی به او نرسد


  
  

شخصیت شناسی با  چند سوال کوتاه:

1.دریا را با کدام یک از تیره،شفاف،سبز ویژگیهای زیر تشبیه میکنید؟

آبی،گل آلود

2.کدام یک از اشکال زیر را دوست دارید؟

دایره،مربع یا مثلث

3. فرض کنید در راهرویی راه می روید. دو در می بینید، یکی در 5 قدمی سمت چپ تان و دیگری در انتهای راهرو و هر دو در نیز باز هستند. کلیدی روی زمین درست جلوی شما افتاده است، آیا آن را برمی دارید؟
بله، خیر

4.
این رنگ ها را ترجیح می دهید چگونه اولویت بندی شوند؟
قرمز، آبی، سبز، سیاه و سفید

5.
دوست دارید از نظر ارتفاع در کدام قسمت کوه باشید؟

6.
در ذهنتان اسب چه رنگی است؟
قهوه ای، سیاه یا سفید

7.
طوفانی در راه است، کدامیک را انتخاب می کنید؟
یک اسب یا یک خانه

پاسخ ها:

1. آبی تیره: دارای شخصیتی پیچیده.
شفاف: به سادگی قابل درک.
سبز: آسان گیر و بی خیال.
گل آلود: آشفته و سردرگم.

2.
دایره: سعی می کنید طوری رفتار کنید که خوشایند همه باشد.
مربع: خودرای و خود محور هستید.
مثلث: یک دنده و لجباز. (اندازه اشکال با خودخواهی و منیت شما ارتباط مستقیم دارد)

3.
بله: شما آدم فرصت طلبی هستید.
خیر: آدم فرصت طلبی نیستید.

4.
این سئوال، اولویت های شما در زندگی را مشخص می کند.
قرمز: شهوت و دلبستگی.
آبی: دوستان و روابط.
سبز: شغل و حرفه.
سیاه: مرگ.
سفید: ازدواج.

5.
میزان ارتفاعی که انتخاب می کنید رابطه مستقیم با میزان جاه طلبی شما دارد.

6.
قهوه ای: فروتن و خاکی.
سیاه: غیرقابل پیش بینی و سرکش و هیجان انگیز.
سفید: برتر و مغرور و تاثیرگذار.

7.
این سئوال، اولویت های شما به هنگام مشکلات را تعیین می کند.
اسب: همسر.
خانه: فرزندان.


  
  

دختر فراری

سن دختران فراری ایرانی

بر اساس گزارش نیروی انتظامی کشور سالانه 6000 دختر از خانه فرار می‌کنند که 75درصد از این دختران فراری وارد چرخه زندگی خیابانی می‌شوند و خطرات زیادی آنان را تهدید می‌کند.

صدای شیعه : گروه گزارش جهان- روزی که خبرها از گزارش محرمانه معاونت پرورشی وزارت آموزش و پرورش واظهار نظرمدیر کل دفتر امور آسیب دیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی مبنی بر کاهش سن دختران فراری به 9 سال و بحرانی شدن این وضع حکایت کرد، خیلی‌ها علاقه‌ای به گسترده شدن این بحث نشان ندادند، به طوری که بی‌درنگ آمارهایی در جامعه منتشر شد که نشانی از وخامت اوضاع نداشت. هر چه بود اینک آمارهای نه‌چندان دقیق و کامل داخلی نشان می‌دهد میانگین سنی 12 تا 16‌سال برای آنانی که دست به فرار می‌زنند آماری پذیرفتنی است؛ هر چند به گفته اسدبیگی بسیارندکودکان 9 ساله که در جمع فراری‌ها شناسایی میشوند. این که چرا در ایران کم سن و سال‌ها جسارت فرار از خانه پیدا کرده‌اند از نگاه این روان‌شناس قابل ژرف‌نگری است. اسدبیگی می‌گوید در نوجوانی یعنی بین 10 تا 18 سالگی بچه‌ها خصوصیاتی دارند که نه می‌شود آنان را کودکی حرف گوش‌کن دانست و نه می‌شود به عنوان یک آدم بزرگ به آنها اعتماد کرد. در این سن بچه‌ها کودک گوش‌به‌فرمان نیستند، در حالی که دچار هیجانات و هرج و مرج روحی نیز شده‌اند. آنها در این سن به سمت مخالفت با خانواده و در افتادن با ارزش‌ها و هنجارها کشیده می‌شوند، در حالی که ذهنشان پر از پرسش‌هایی است که پاسخشان را نیز بخوبی نمی‌دانند. در واقع این بحران‌های روحی و برخوردهای غیرعقلانی خانواده‌ها و مشکلات متعدد و روز افزون جامعه است که در این شرایط پدیده فرار را شکل می‌دهد، چرا که در این محدوده سنی، نوجوان به جای حل مساله و مشورت راهی آسان را که فرار از مشکل نام دارد و گاه برگشت‌پذیر نیست، انتخاب می‌کند.
دختر فراری

اماناصر نجاران رئیس پلیس امنیت خراسان رضوی علل دیگری رادر رابطه با کاهش سن دختران فراری اظهارمی کند: با بررسی‌های انجام شده، عدم نظارت خانواده نسبت به روابط دختران با دیگران، نماهنگ‌های نامتعارف بر روی موبایل، چت کردن و ارتباطات اینترنتی و زیاده‌طلبی اقتصادی و تجملات از مهم‌ترین دلایل کاهش سن فرار دختران از خانه است.وی با اشاره به اینکه 64 درصد دختران فراری را دانش‌آموزان مقطع راهنمایی و دبیرستان تشکیل می‌دهند مراقبت خانوده‌ها در مقاطع تحصیلی و حمایت‌های اجتماعی را مهم‌ترین راهکار برای مقابله با این پدیده می داند.
خانم دکتر راهب نیز که در زمینه دختران فراری مطالعات زیادی داشته است وگذشته از تحصیلات آکادمیک، تجربه مددکاری در مرکز امیدوار، سرپرستی مرکز ارشاد و سرپرستی مرکز مداخله در بحران‌های اجتماعی را هم بر عهده دارد معتقد است : در بسیاری از موارد تهاجم فرهنگی عامل فرار است. تهاجم فرهنگی که فقط از غرب به شرق نیست. همین تلویزیون که تصویرش در یک روستا پخش می‌شود، دخترکان روستایی را به این فکر می‌اندازد که حالا چه خبر است در تهران! باید بلند شوم و بروم تهران! و واقعا این اتفاق می‌افتد و بچه‌ها خیلی آسیب می‌بینند.
وی ادامه می دهد: من سال قبل روی دختران بچه 11 ساله یکی از مناطق روستایی اطراف تهران کار می‌کردم. کسانی که برای تفریح و برای اسکی آنجا می‌روند، زیاد هستند. این آدم‌ها لباس پوشیدن‌شان، روابط بینشان و ... روی دختر روستایی تاثیرگذار است؛ یعنی بدون زمینه‌سازی فرهنگی آن دختر فقط دارد آن زرق و برق را می‌بیند و در کنارش، محدودیت خانواده را.

دکتر سید حسن علم الهدایی با ابراز نگرانی از کاهش سن فرار و روسپی گری در میان دختران و زنان ، فراری شدن دختران از خانه را زمینه ساز خیابانی شدن آنها ظرف مدت کوتاهی دانست و تاکید کرد : دختران فراری کم سن وسال پس از اقدام به فرار در همان 24 ساعت اولیه کاملا مستاصل شده و با کوچکترین وعده ای به امید یافتن یک سرپناه امن و حتی یک وعده غذا جذب خانه های تیمی و باندهای فساد می شوند و این در حالی است که اکثر این دختران پس از یکبار اقدام به عمل نامشروع قبح آن برایشان از بین رفته و ظرف مدت کوتاهی به یک زن خیابانی حرفه ای که این عمل را وسیله امرار معاش خود قرار داده مبدل می شوند .
علم الهدایی در ادامه تصریح کرد : سابقه آزار جنسی در کودکی ، ازدواج اجباری ، خشونت در خانواده، حضور ناپدری ونامادری ، والدین معتاد و مشکلات اقتصادی از جمله عوامل زنجیره ای موثردر کاهش سن فرار دختران از خانه است که بر اساس آمارها در حال افزایش است و به مرور زمینه روسپیگری را در میان سنین پایین پدید می آورد.
سمیرا جان بزرگی ،پژوهشگر مسائل اجتماعی اما نظر دیگری در مورد فرار دختران به دلیل نابسامانی خانواده ها دارد: امروز خانواده ها درگیر مسائلی هستند که این مسائل را خودشان برای خود نیافریده اند برای مثال بیکاری پدر خانواده و پایین بودن سطح سواد را در جامعه ای که نرخ بیکاری یک درصد است می توان یک مشکل شخصی دانست اما وقتی نرخ بیکاری در کشور به 12 تا 14 درصد می رسد، این مشکل دیگر یک مشکل شخصی نیست. بنابراین بسیاری از مسائلی که در خانواده وجود دارد به بی کفایتی خانواده برنمی گردد. وی می گوید: بر اساس پژوهشی که در همین رابطه انجام شده مشخص شده 25درصد پدران دختران فراری بیکار بودند .

جان بزرگی می افزاید: امروزه شاهد هستیم که اگر دختری از سن نوجوانی دوست پسری نداشته باشد مورد تمسخر همسالا ن خود قرار می گیردو بر اساس آمارها 80 درصد از نوجوانان دبیرستانی دختر دوست پسر دارند.
دکتر امیرعلی احمدی جامعه ‌شناس و استاد دانشگاه نیز بارها به این ماجرا اشاره کرده است که این پدیده طی سال‌های گذشته در جامعه ایرانی ابعاد گسترده‌تری به خود گرفته است. وی با اشاره به اینکه مشکلات فرهنگی در جامعه اثر بسیاری بر روی پدیده کاهش سن دختران فراری و افزایش زنان خیابانی می‌گذارد می‌افزاید: تغییر نگاه فلسفی به زندگی، لذت‌جویی، دنیاطلبی، توجه به امیال جنسی و مشکلات فرهنگی خانواده از علل گسترش این پدیده است.

وی با اشاره به اینکه فاصله طبقاتی در جامعه امکان بهره‌گیری و استثمار جنسی از زنان را مهیا می‌کند،برای محکم شدن صحبت‌هایش از نتایج یک پژوهش کمک می‌گیرد و می‌گوید: مطالعات نشان می‌دهد که سن فحشا در ایران به 10 سال کاهش یافته است و دختران نوجوان که به تازگی وارد این کار شده‌اند، بیشترین تعداد فواحش را تشکیل می‌دهند علی احمدی می افزاید: در بررسی که در خصوص گروه سنی زنان فاحشه انجام شد، از بین 6هزار و 53 زن فاحشه‌ای که در کل کشور زندانی بودند دختران بین 12تا 25 سال بیشترین تعداد را تشکیل می‌دادند که اکثر قریب به اتفاقشان دختران فراری بودند.
وی در انتها می افزاید:بر اساس گزارش نیروی انتظامی کشور سالانه 6000 دختر از خانه فرار می‌کنند که 75درصد از این دختران فراری وارد چرخه زندگی خیابانی می‌شوند و خطرات زیادی آنان را تهدید می‌کند.
با وجود تمام این حرف‌ها اما انگار قرار نیست یک نهاد به صورت اصولی به بررسی مشکلات زنان خیابانی بپردازد.
تیر خلاص را هم علم‌الهدایی شلیک می‌کند و می‌گوید: بگذارید حرف آخر را بزنم. درست مانند سایر آسیب‌های اجتماعی که هیچ‌وقت متولی مفید پیدا نمی‌کنند،دختران فراری هم متولی خاصی ندارند، مثل کارتن خواب‌ها. درست مثل آمار معتادان جامعه که بیش از 20 سال است که افزایش نیافته است.
دختر فراری

 


  
  
خدمات وبلاگ نویسان جوان